پيام
+
ما بچگيمون ميخواستيم بريم حموم بايد چشمامونو محکم مي بستيم که کف نره تو چشمون
زمان ما که اين چيزا نبود

★ نيوشا ★
91/11/9
*مرضيه*
اره..والا..
داش هادي
اينقدر دل ما رو کباب نکنيد:(
*مرضيه*
خواستم بدونيد امروزه چقدر راحتن...اي خدا..کوفتت بشه بچه..
داش هادي
خداييش!!!!!
*دخترروستا*
اخ نگيد که الانم يادم ميوفته چشمام ميسوزن!
*مرضيه*
هه.:D .
*مرضيه*
اره
*مرضيه*
بدبخت....تو مگه مرض داري بچه؟:D
*مرضيه*
هههههههههههه اره...:D
♥يک زوج خوشبخت
بيشتر از ايناشم اومده...وان مخصوص...حوله مخصوص ...فقط کافيه برين براي يه نوزاد خريد کنين...آدم دلش به حال رمان خودش مي سوزه
لبخند هاي خاک&
فکر کنم داره تو سينک ظرف شويي بچه رو مي شوره......
♥يک زوج خوشبخت
سلام فائزه جونم...خوبي؟...امتحاناتت خوب شد؟
*مرضيه*
هه اره لبخندهاي خاکي:D
*مرضيه*
هههههه پسر سربي...اره ما شامپو فيروز ميزديم
لبخند هاي خاک&
مرضيه خانم من لبخند هاي *خاکي* هستم....با تشکر...
گل پسر دنيا*محمد*
http://mohamade250.parsiblog.com/Feeds/7096024/
*مرضيه*
ببخشيد درستش کردم..اشتباه تايپي بود:D
لبخند هاي خاک&
ممنونم .........آخه همه اشتباه مي نويسن.......ديگه خسته شدممممممممممممممممممx-( :( :)
*مرضيه*
بخاطر اينه که آخر اسمتون ي حذف شده يه علامت ديگه اومده...خب تقصير ندارن ديگه